Dienstag, 20. August 2013

اﻣﺎﻡ (ﻧﻖ) و ﺣﻘﻮﻕ اﻗﻠﻴﻴﺖ ﻫﺎ

حضرت در مسجد نشسته بود که ابولاشی نفس نفس زنان وارد شد و عرض کرد: یا نقی! مطابق دستورتان به یهودیان بی دفاع بنی قراضه حمله کردیم؛ مردانشان را کشتیم و اموالشان را غارت کردیم؛ زنانشان را هم به کنیزی گرفتیم. آمدم به شما خبر این فتح را بدهم. حضرت به فکر فرو رفتند و فرمودند: خدای ناکرده خلخالشان را که در نیاوردید؟ ابالاش گفت: خیر مواظب بودیم خلخالشان را در نیاورند. حضرت شادمان گشته و فرمود: خدارا شکر که توانستیم حقوق اقلیت ها را رعایت کنیم. این است اسلام رحمانی و این است حقوق بشر اسلامی تا کور شود چشم کافران. سپس برای تقسیم غنائم و گلچین کردن کنیزان تازه اسیر، راهی بیت المال شدند.

ای که رفتی به زیارت، خبری بود؟

ای که رفتی به زیارت، خبری بود؟
ازآه یتیمان گرسنه، اثری بود ؟
ای شیخ بگو، شمش طلا را چه کسی برد ؟
از سفره مردان وطن، نان چه کسی خورد؟
ای شیخ بگو، مشکل ما، پوشش زن بود؟
یا آنکه شبی با دل خوش، سیر شدن بود؟